شکل جمع:
adaptationsسازواری، انطباق، توافق، سازش، مناسب، تطبیق، اقتباس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This movie is an adaptation of Blind Owl.
این فیلم اقتباسی است از بوف کور.
The polar bear's white fur is a kind of adaptation.
خز سفید خرس قطبی نوعی سازش با محیط است.
the human capacity for change and adaptation
ظرفیت بشر برای دگرگونی و تطبیق با محیط
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adaptation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adaptation