با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Variation

ˌveriˈeɪʃn ˌveəriˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    variations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable B2
    اختلاف، دگرگونی، تغییر، ناپایداری، بی‌ثباتی، تغییرپذیری، وابسته به تغییر و دگرگونی، دگرسانی، وابر، جزانی، دگرش، تنوع، گوناگونی
    • - minor variations
    • - تغییرات جزئی
    • - the limits of barometric variation
    • - حدود دگرسانی بارومتری
    • - great variations in speed
    • - اختلاف زیاد در سرعت
  • noun
    (عقربه ی قطب نما) چامگوشه (رجوع شود به: declination)
  • noun
    (ریاضی) وردش، میزان تغییر
    • - variational equation
    • - معادله‌ی تغییر
  • noun
    (رقص باله) رقص انفرادی، تک رقص، تک وشت
  • noun
    (نجوم) زاویه‌ی انحراف، انحراف از مدار، پرگاره گریزی
    • - variation of curve
    • - نوسان منحنی
  • noun
    (موسیقی - تکرار آهنگ با تغییرات جزئی) دگرآوایی
  • noun
    (زیست شناسی) وردایی، وردش، ناهمدیسی، (زیست شناسی) سازواره‌ی ناهمدیس، ورداواره
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد variation

  1. noun difference; alternative
    Synonyms: aberration, abnormality, adaptation, alteration, bend, break, change, contradistinction, contrast, curve, deflection, departure, departure from the norm, deviation, digression, discrepancy, disparity, displacement, dissimilarity, dissimilitude, distinction, divergence, diversification, diversity, exception, fluctuation, inequality, innovation, modification, mutation, novelty, shift, swerve, turn, unconformity, variety
    Antonyms: agreement, root, similarity, source

لغات هم‌خانواده variation

ارجاع به لغت variation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «variation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/variation

لغات نزدیک variation

پیشنهاد بهبود معانی