با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Diversity

dɪˈvɜrːsət̬i daɪˈvɜːsəti / / də-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    diversities

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
گوناگونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
تنوع، گوناگونی، تفاوت
- the wide diversity of tastes and opinions
- چندسانی (تنوع) گسترده‌ی سلیقه‌ها و عقاید
- The climatic diversities which result in the creation of different plants.
- تفاوت‌های آب و هوا که موجب به وجود آمدن گیاهان مختلف می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diversity

  1. noun variety, difference
    Synonyms: assortment, dissimilarity, distinction, distinctiveness, divergence, diverseness, diversification, heterogeneity, medley, mixed bag, multeity, multifariousness, multiformity, multiplicity, range, unlikeness, variance, variegation, variousness
    Antonyms: identicalness, sameness, similarity, uniformity

لغات هم‌خانواده diversity

ارجاع به لغت diversity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diversity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diversity

لغات نزدیک diversity

پیشنهاد بهبود معانی