گذشتهی ساده:
divertedشکل سوم:
divertedسومشخص مفرد:
divertsوجه وصفی حال:
divertingمنحرف کردن، عدول کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Grief did not divert him from the performance of his duties.
اندوه او را از انجام وظایفش منحرف نکرد.
to divert a stream to a new channel
جویباری را به مسیر جدیدی روانه کردن
He diverted the tax money to his own pocket.
او پولهای مالیاتی را به جیب خود ریخت.
سرگرم کردن، تفریح کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «divert» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/divert