گذشتهی ساده:
avertedشکل سوم:
avertedسومشخص مفرد:
avertsوجه وصفی حال:
avertingجلوگیری کردن، پیشگیری کردن (از وقوع خطر و حادثه و غیره)
They averted war by skillful negotiation.
آنان با مذاکرات ماهرانه از وقوع جنگ جلوگیری کردند.
The company implemented new safety measures to avert accidents in the workplace.
این شرکت به منظور جلوگیری از حوادث در محل کار، اقدامات ایمنی جدیدی را انجام داد.
برگرداندن، منحرف کردن، برتافتن (فکر و نگاه و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to avert one's eyes from an ugly sight
چشم خود را از منظره زشتی برتافتن
She averted her gaze when she noticed her ex-boyfriend were there.
وقتی متوجه شد دوستپسر سابقش آنجاست، نگاهش را برگرداند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «avert» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/avert