فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Avert

əˈvɜrːt əˈvɜːt

گذشته‌ی ساده:

averted

شکل سوم:

averted

سوم‌شخص مفرد:

averts

وجه وصفی حال:

averting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

جلوگیری کردن، پیشگیری کردن (از وقوع خطر و حادثه و غیره)

They averted war by skillful negotiation.

آنان با مذاکرات ماهرانه از وقوع جنگ جلوگیری کردند.

The company implemented new safety measures to avert accidents in the workplace.

این شرکت به منظور جلوگیری از حوادث در محل کار، اقدامات ایمنی جدیدی را انجام داد.

verb - transitive

برگرداندن، منحرف کردن، برتافتن (فکر و نگاه و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to avert one's eyes from an ugly sight

چشم خود را از منظره زشتی برتافتن

She averted her gaze when she noticed her ex-boyfriend were there.

وقتی متوجه شد دوست‌پسر سابقش آنجاست، نگاهش را برگرداند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد avert

  1. verb thwart; avoid by turning away
    Synonyms:
    avoid prevent turn away turn aside shove aside halt stop deflect divert fend off ward off deter preclude frustrate foil stave off forestall rule out shunt look away turn
    Antonyms:
    help aid

ارجاع به لغت avert

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/avert

لغات نزدیک avert

پیشنهاد بهبود معانی