فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Avert

əˈvɜrːt əˈvɜːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    averted
  • شکل سوم:

    averted
  • سوم شخص مفرد:

    averts
  • وجه وصفی حال:

    averting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    جلوگیری کردن، پیشگیری کردن (از وقوع خطر و حادثه و غیره)
    • - They averted war by skillful negotiation.
    • - آنان با مذاکرات ماهرانه از وقوع جنگ جلوگیری کردند.
    • - The company implemented new safety measures to avert accidents in the workplace.
    • - این شرکت به منظور جلوگیری از حوادث در محل کار، اقدامات ایمنی جدیدی را انجام داد.
  • verb - transitive
    برگرداندن، منحرف کردن، برتافتن (فکر و نگاه و غیره)
    • - to avert one's eyes from an ugly sight
    • - چشم خود را از منظره زشتی برتافتن
    • - She averted her gaze when she noticed her ex-boyfriend were there.
    • - وقتی متوجه شد دوست‌پسر سابقش آنجاست، نگاهش را برگرداند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد avert

  1. verb thwart; avoid by turning away
    Synonyms: avoid, deflect, deter, divert, fend off, foil, forestall, frustrate, halt, look away, preclude, prevent, rule out, shove aside, shunt, stave off, turn, turn aside, turn away, ward off
    Antonyms: aid, help

ارجاع به لغت avert

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/avert

لغات نزدیک avert

پیشنهاد بهبود معانی