گذشتهی ساده:
preventedشکل سوم:
preventedسومشخص مفرد:
preventsوجه وصفی حال:
preventingجلوگیری کردن، پیشگیری کردن، بازداشتن، مانع شدن، ممانعت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is more important to prevent disease than to cure it.
پیشگیری از بیماری مهمتر از درمان آن است.
The surest way to prevent aggression is to remain strong.
مطمئنترین راه جلوگیری از حمله، نیرومند باقی ماندن است.
They prevented her from committing suicide.
از خودکشی او جلوگیری کردند.
I had to hold his arm to prevent him from falling.
مجبور شدم دستش را بگیرم تا نیفتد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prevent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prevent