آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Prevent

    prɪˈvent prɪˈvent

    گذشته‌ی ساده:

    prevented

    شکل سوم:

    prevented

    سوم‌شخص مفرد:

    prevents

    وجه وصفی حال:

    preventing

    معنی prevent | جمله با prevent

    verb - transitive verb - intransitive B1

    جلوگیری کردن، پیشگیری کردن، بازداشتن، مانع شدن، ممانعت کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    It is more important to prevent disease than to cure it.

    پیشگیری از بیماری مهم‌تر از درمان آن است.

    The surest way to prevent aggression is to remain strong.

    مطمئن‌ترین راه جلوگیری از حمله، نیرومند باقی ماندن است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They prevented her from committing suicide.

    از خودکشی او جلوگیری کردند.

    I had to hold his arm to prevent him from falling.

    مجبور شدم دستش را بگیرم تا نیفتد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prevent

    1. verb keep from happening or continuing
      Synonyms:
      stop block hinder avoid check restrict inhibit obstruct frustrate arrest repress counteract impede restrain limit interrupt forbid preclude prohibit foil avert defend against hold back hold off ward off stave off rule out head off forestall anticipate obviate thwart baffle counter debar intercept interdict turn aside put a stop to put an end to shut out nip in the bud keep lid on dampen chill cool cork dam forfend balk
      Antonyms:
      help aid assist allow cause let go

    لغات هم‌خانواده prevent

    • noun
      prevention
    • adjective
      preventable, preventive
    • verb - transitive
      prevent
    • adverb
      preventively

    سوال‌های رایج prevent

    گذشته‌ی ساده prevent چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده prevent در زبان انگلیسی prevented است.

    شکل سوم prevent چی میشه؟

    شکل سوم prevent در زبان انگلیسی prevented است.

    وجه وصفی حال prevent چی میشه؟

    وجه وصفی حال prevent در زبان انگلیسی preventing است.

    سوم‌شخص مفرد prevent چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد prevent در زبان انگلیسی prevents است.

    ارجاع به لغت prevent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prevent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prevent

    لغات نزدیک prevent

    • - prevenience
    • - prevenient
    • - prevent
    • - preventability
    • - preventable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.