فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Avoid

əˈvɔɪd əˈvɔɪd

گذشته‌ی ساده:

avoided

شکل سوم:

avoided

سوم‌شخص مفرد:

avoids

وجه وصفی حال:

avoiding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1

اجتناب کردن، دوری کردن، پرهیز کردن، خودداری کردن، حذر کردن، احتراز کردن، طفره رفتن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

He tends to avoid all physical contact.

از هرگونه تماس فیزیکی اجتناب می‌کند.

Avoid unhealthy foods such as hamburger and chips.

از خوردن غذاهای ناسالم مثل همبرگر و چیپس پرهیز کن.

verb - transitive

حقوق ملغی کردن، موقوف کردن، از اعتبار ساقط کردن، الغاء کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
verb - transitive

تهی کردن، خالی کردن، (مهجور) ترک کردن، عزیمت کردن، رفتن، عدول کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد avoid

  1. verb refrain or stay away from; prevent
    Synonyms:
    shun evade dodge escape steer clear of stay away ward off fend off avert deflect divert obviate elude circumvent bypass eschew abstain recoil withdraw desist shirk shrink from ditch skip skip out on skip town skirt duck sidestep step aside turn aside hold off keep clear shake off give the slip flee hide lay low shuffle off weave fake out shake and bake jump run for cover
    Antonyms:
    seek want meet face

لغات هم‌خانواده avoid

  • verb - transitive
    avoid

ارجاع به لغت avoid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avoid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/avoid

لغات نزدیک avoid

پیشنهاد بهبود معانی