امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Avoid

əˈvɔɪd əˈvɔɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    avoided
  • شکل سوم:

    avoided
  • سوم‌شخص مفرد:

    avoids
  • وجه وصفی حال:

    avoiding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1
اجتناب کردن، دوری کردن، پرهیز کردن، خودداری کردن، حذر کردن، احتراز کردن، طفره رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He tends to avoid all physical contact.
- از هرگونه تماس فیزیکی اجتناب می‌کند.
- Avoid unhealthy foods such as hamburger and chips.
- از خوردن غذاهای ناسالم مثل همبرگر و چیپس پرهیز کن.
verb - transitive
حقوق ملغی کردن، موقوف کردن، از اعتبار ساقط کردن، الغاء کردن
verb - transitive
تهی کردن، خالی کردن، (مهجور) ترک کردن، عزیمت کردن، رفتن، عدول کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد avoid

  1. verb refrain or stay away from; prevent
    Synonyms:
    abstain avert bypass circumlocute circumvent deflect desist ditch divert dodge duck elude escape eschew evade fake out fend off flee give the slip hide hold off jump keep clear lay low obviate recoil run for cover shake shake and bake shake off shirk shrink from shuffle off shun shy sidestep skip skip out on skip town skirt stay away stay out steer clear of step aside turn aside ward off weave withdraw
    Antonyms:
    face meet seek want

لغات هم‌خانواده avoid

  • verb - transitive
    avoid

ارجاع به لغت avoid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avoid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/avoid

لغات نزدیک avoid

پیشنهاد بهبود معانی