گذشتهی ساده:
skirtedشکل سوم:
skirtedسومشخص مفرد:
skirtsوجه وصفی حال:
skirtingشکل جمع:
skirtsدامن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Julie was wearing a long black skirt.
جولی یک دامن سیاه و بلند پوشیده بود.
دامنه، دامنه کوه، حومه، حوالی، اطراف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
forests on the skirts of the village
جنگلهای اطراف دهکده
the long white skirt of lake Urumieh
کنارهی طولانی و سفید دریاچهی ارومیه
حاشیهدار کردن، لبه گذاشتن
از کنار چیزی رد شدن، دور زدن، احاطه کردن
The road skirts the village.
جاده دهکده را دور میزند.
An iron fence skirted the house.
یک نردهی آهنی دورادور خانه را گرفته بود.
The lake is skirted by high mountains.
دریاچه توسط کوههای بلند احاطه شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skirt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skirt