آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Skirt

skɜːrt skɜːt

گذشته‌ی ساده:

skirted

شکل سوم:

skirted

سوم‌شخص مفرد:

skirts

وجه وصفی حال:

skirting

شکل جمع:

skirts

معنی skirt | جمله با skirt

noun countable A1

دامن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

Julie was wearing a long black skirt.

جولی یک دامن سیاه و بلند پوشیده بود.

That skirt matches your shoes perfectly.

آن دامن کاملاً با کفش‌هایت هماهنگ است.

noun countable

کاور، پوسته‌ی محافظ، پوشش خارجی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The protective skirt needs to be removed before maintenance.

قبل‌از تعمیرات باید کاور محافظ برداشته شود.

The car has a plastic skirt under the bumper for aerodynamics.

خودرو زیر سپر خود پوشش پلاستیکی برای آیرودینامیک دارد.

noun uncountable

استیک اِسکرت (گوشت قسمت‌های بیرونی و داخلی دیافراگم گاو)

همچنین می‌توان از skirt steak استفاده کرد.

The butcher recommended skirt as a flavorful and affordable cut.

قصاب گوشت اسکرت را به‌عنوان برشی خوش‌طعم و مقرون‌به‌صرفه پیشنهاد داد.

Skirt steak is best cooked medium-rare.

بهترین حالت پخت استیک اسکرت، نیم‌پز است.

noun uncountable informal

قدیمی ناپسند زن سکسی، زن دل‌فریب، زن جذاب

He’s always talking about skirt instead of focusing on work.

او همیشه به جای تمرکز روی کار، از زن‌های جذاب حرف می‌زند.

Some old movies portray men as constantly chasing skirt.

بعضی فیلم‌های قدیمی، مردها را طوری نشان می‌دهند که مدام دنبال زن‌های سکسی هستند.

noun plural

دامنه، حومه، حوالی، اطراف، حاشیه، کناره

The factory is located on the skirts of the industrial area.

کارخانه در حاشیه‌ی منطقه‌ی صنعتی قرار دارد.

We stayed in a small hotel on the skirts of the town.

ما در هتلی کوچک در حومه‌ی شهر اقامت داشتیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

forests on the skirts of the village

جنگل‌های اطراف دهکده

the long white skirt of lake Urumieh

کناره‌ی طولانی و سفید دریاچه‌ی ارومیه

verb - intransitive verb - transitive

دور چیزی رفتن، در حاشیه چیزی حرکت کردن

همچنین می‌توان از skirt around استفاده کرد.

در انگلیسی بریتانیایی از skirt round استفاده می‌شود.

The road skirts the village.

جاده دهکده را دور می‌زند.

An iron fence skirted the house.

یک نرده‌ی آهنی دورادور خانه را گرفته بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The lake is skirted by high mountains.

دریاچه توسط کوه‌های بلند احاطه شده است.

verb - intransitive verb - transitive

طفره رفتن، دور زدن مسئله، از موضوع گذشتن، اجتناب کردن، از زیر چیزی در رفتن، بحث را عوض کردن

همچنین می‌توان از skirt around استفاده کرد.

در انگلیسی بریتانیایی از skirt round استفاده می‌شود.

He skirted around the topic of his resignation.

او از صحبت مستقیم درباره استعفایش طفره رفت.

The report skirts the real problems and focuses on minor details.

گزارش از مشکلات واقعی عبور کرده و روی جزئیات کوچک تمرکز می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد skirt

  1. noun ladies’ garment that hangs from waist
    Synonyms:
  1. verb border; be on the edge
    Synonyms:
    edge surround define bound fringe rim hem flank margin lie along lie alongside verge
    Antonyms:

Idioms

a bit of fluff (stuff or skirt)

دختر داف، زن سکسی، زن جذاب، زن خوشگل

سوال‌های رایج skirt

گذشته‌ی ساده skirt چی میشه؟

گذشته‌ی ساده skirt در زبان انگلیسی skirted است.

شکل سوم skirt چی میشه؟

شکل سوم skirt در زبان انگلیسی skirted است.

شکل جمع skirt چی میشه؟

شکل جمع skirt در زبان انگلیسی skirts است.

وجه وصفی حال skirt چی میشه؟

وجه وصفی حال skirt در زبان انگلیسی skirting است.

سوم‌شخص مفرد skirt چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد skirt در زبان انگلیسی skirts است.

ارجاع به لغت skirt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skirt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skirt

لغات نزدیک skirt

پیشنهاد بهبود معانی