گذشتهی ساده:
skirtedشکل سوم:
skirtedسومشخص مفرد:
skirtsوجه وصفی حال:
skirtingشکل جمع:
skirtsدامن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Julie was wearing a long black skirt.
جولی یک دامن سیاه و بلند پوشیده بود.
That skirt matches your shoes perfectly.
آن دامن کاملاً با کفشهایت هماهنگ است.
کاور، پوستهی محافظ، پوشش خارجی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The protective skirt needs to be removed before maintenance.
قبلاز تعمیرات باید کاور محافظ برداشته شود.
The car has a plastic skirt under the bumper for aerodynamics.
خودرو زیر سپر خود پوشش پلاستیکی برای آیرودینامیک دارد.
استیک اِسکرت (گوشت قسمتهای بیرونی و داخلی دیافراگم گاو)
همچنین میتوان از skirt steak استفاده کرد.
The butcher recommended skirt as a flavorful and affordable cut.
قصاب گوشت اسکرت را بهعنوان برشی خوشطعم و مقرونبهصرفه پیشنهاد داد.
Skirt steak is best cooked medium-rare.
بهترین حالت پخت استیک اسکرت، نیمپز است.
قدیمی ناپسند زن سکسی، زن دلفریب، زن جذاب
He’s always talking about skirt instead of focusing on work.
او همیشه به جای تمرکز روی کار، از زنهای جذاب حرف میزند.
Some old movies portray men as constantly chasing skirt.
بعضی فیلمهای قدیمی، مردها را طوری نشان میدهند که مدام دنبال زنهای سکسی هستند.
دامنه، حومه، حوالی، اطراف، حاشیه، کناره
The factory is located on the skirts of the industrial area.
کارخانه در حاشیهی منطقهی صنعتی قرار دارد.
We stayed in a small hotel on the skirts of the town.
ما در هتلی کوچک در حومهی شهر اقامت داشتیم.
forests on the skirts of the village
جنگلهای اطراف دهکده
the long white skirt of lake Urumieh
کنارهی طولانی و سفید دریاچهی ارومیه
دور چیزی رفتن، در حاشیه چیزی حرکت کردن
همچنین میتوان از skirt around استفاده کرد.
در انگلیسی بریتانیایی از skirt round استفاده میشود.
The road skirts the village.
جاده دهکده را دور میزند.
An iron fence skirted the house.
یک نردهی آهنی دورادور خانه را گرفته بود.
The lake is skirted by high mountains.
دریاچه توسط کوههای بلند احاطه شده است.
طفره رفتن، دور زدن مسئله، از موضوع گذشتن، اجتناب کردن، از زیر چیزی در رفتن، بحث را عوض کردن
همچنین میتوان از skirt around استفاده کرد.
در انگلیسی بریتانیایی از skirt round استفاده میشود.
He skirted around the topic of his resignation.
او از صحبت مستقیم درباره استعفایش طفره رفت.
The report skirts the real problems and focuses on minor details.
گزارش از مشکلات واقعی عبور کرده و روی جزئیات کوچک تمرکز میکند.
a bit of fluff (stuff or skirt)
دختر داف، زن سکسی، زن جذاب، زن خوشگل
گذشتهی ساده skirt در زبان انگلیسی skirted است.
شکل سوم skirt در زبان انگلیسی skirted است.
شکل جمع skirt در زبان انگلیسی skirts است.
وجه وصفی حال skirt در زبان انگلیسی skirting است.
سومشخص مفرد skirt در زبان انگلیسی skirts است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skirt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skirt