شکل جمع:
interiorsدرونی، داخلی، دور از مرز، دور از کرانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
interior communication
ارتباط داخلی
the interior structure of a cell
ساختمان درونی سلول
interior markets
بازارهای داخلی
Ministry of the Interior
وزارت کشور
an interior lake
دریاچهی درون سرزمینی
the interior meaning of this poem
معنی باطنی این شعر
an interior monologue
(ادبیات) تکگویی باطنی
the interior of a house
درون یک خانه
The interior of the box was painted red.
درون جعبه قرمز رنگ شده بود.
the interior of Australia
درون سرزمین استرالیا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interior» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interior