با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

External

ɪkˈstɜrːnl ɪkˈstɜːnl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more external
  • صفت عالی:

    most external

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective B2
    خارج، بیرون، ظاهر، سطح، ظواهر، بیرونی، خارجی
    • - the external parts of the ear
    • - بخش‌های خارجی گوش
    • - the country's external affairs
    • - امور خارجی کشور
    • - this medicine is for external use only
    • - این دارو فقط جهت کاربرد خارجی است (نه برای خوردن یا وارد چشم و غیره کردن)
    • - the external structure of a cell
    • - ساختار بیرونی یک یاخته
    • - the external walls of the fort
    • - دیوارهای بیرونی دژ
    • - The country's external debts were on the increase.
    • - بدهی‌های برون‌مرزی کشور رو به افزایش بود.
    • - external reality
    • - واقعیت مشهود
    • - External forces that affect the cell.
    • - نیروهای بیرونی که یاخته را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.
    • - external pressure
    • - فشار خارجی (از بیرون)
    • - Their books were examined by a group of external auditors.
    • - دفاتر آن‌ها توسط گروهی حسابرس مدعو مورد بررسی قرار گرفت.
    • - an external show of politeness
    • - اظهار ادب ظاهری
    • - external factors
    • - عوامل خارجی
    • - the externals of religion
    • - ظواهر مذهب
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد external

  1. adjective outside, extrinsic
    Synonyms: alien, apparent, exterior, extraneous, foreign, independent, out, outer, outermost, outmost, outward, over, peripheral, superficial, surface, visible
    Antonyms: inside, internal, intrinsic

لغات هم‌خانواده external

ارجاع به لغت external

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «external» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/external

لغات نزدیک external

پیشنهاد بهبود معانی