آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ آبان ۱۴۰۴

    Alien

    ˈeɪliən ˈeɪliən

    شکل جمع:

    aliens

    صفت تفضیلی:

    more alien

    صفت عالی:

    most alien

    معنی alien | جمله با alien

    adjective

    فضایی، بیگانه

    An alien creature appeared in the sky, glowing with blue light.

    موجود فضایی‌ای در آسمان ظاهر شد که با نور آبی می‌درخشید.

    The pilot claimed he saw an alien aircraft hovering above the desert.

    خلبان ادعا کرد هواپیمای فضایی‌ای را دیده که بالای بیابان معلق مانده بود.

    adjective

    بیگانه، غریبه، ناآشنا، نامأنوس، غیرعادی، غریب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The language on the sign looked alien and impossible to understand.

    زبان نوشته‌شده روی تابلو ناآشنا و فهم‌ناپذیر به نظر می‌رسید.

    The concept was so alien that no one in the room could relate to it.

    این مفهوم آن‌قدر غیرعادی بود که هیچ‌کس در اتاق نمی‌توانست با آن ارتباط بگیرد.

    adjective

    بیگانه، خارجی، غریبه، ناآشنا (فرهنگ، نژاد یا گروه)

    Students from different countries shared stories about their alien backgrounds.

    دانشجویان کشورهای مختلف درباره‌ی پیشینه‌های ناآشنای خود داستان‌هایی تعریف کردند.

    The villagers were curious about the alien culture brought by the travelers.

    روستایی‌ها درباره‌ی فرهنگ خارجی‌ای که مسافران آورده بودند، کنجکاو بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    beliefs alien to religion

    عقاید مغایر با مذهب

    noun countable

    آدم فضایی، موجود غیرزمینی

    An alien from another planet appears in the final chapter and helps the explorers.

    موجود فضایی از سیاره‌ای دیگر در فصل آخر ظاهر می‌شود و به کاوشگران کمک می‌کند.

    People claimed they saw a small alien creature running across the field at night.

    مردم ادعا کردند شب‌هنگام آدم فضایی کوچکی را دیده‌اند که از میان مزرعه می‌دویده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    two aliens in a spaceship

    دو موجود فضایی در یک سفینه‌ی فضایی

    noun countable

    حقوق تبعه‌ی خارجی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The city provides health care for aliens.

    شهر، خدمات بهداشتی برای اتباع خارجی ارائه می‌دهد.

    The government passed new laws to protect the rights of aliens living in the country.

    دولت، قوانین جدیدی برای حفاظت از حقوق اتباع خارجی مقیم کشور تصویب کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    aliens

    اتباع خارجی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد alien

    1. adjective foreign
      Synonyms:
      unusual remote separate extraneous exotic foreign inappropriate conflicting opposed contrary incongruous extrinsic estranged
      Antonyms:
      native appropriate proper akin
    1. noun foreign being
      Synonyms:
      stranger foreigner newcomer immigrant visitor outsider settler migrant guest intruder invader refugee incomer noncitizen floater interloper blow in greenhorn squatter weed
      Antonyms:
      citizen national native countryman

    سوال‌های رایج alien

    شکل جمع alien چی میشه؟

    شکل جمع alien در زبان انگلیسی aliens است.

    صفت تفضیلی alien چی میشه؟

    صفت تفضیلی alien در زبان انگلیسی more alien است.

    صفت عالی alien چی میشه؟

    صفت عالی alien در زبان انگلیسی most alien است.

    ارجاع به لغت alien

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «alien» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alien

    لغات نزدیک alien

    • - alidad
    • - alidade
    • - alien
    • - alienability
    • - alienable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.