شکل جمع:
guestsمهمان
We have guests tonight.
امشب مهمان داریم.
guest room
اتاق مهمان
Be my guest.
مهمان من باشید، من پولش را میدهم، بفرمایید.
هتل مشتری (هتل و رستوران و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی هتل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The guests were unhappy with the chef.
مشتریان از سرآشپز ناراضی بودند.
(نمایش و غیره) هنرپیشهی میهمان، هنرپیشهای که استثنائا و بنا به دعوت در برنامهای شرکت میکند
a guest artist
هنرپیشهی میهمان (در نمایش)
a guest appearance
شرکت (در نمایش) بهعنوان هنرپیشهی مهمان
مهمان کردن، مسکن گزیدن
مهمان شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «guest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guest