آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Transient

ˈtrænziənt ˈtrænziənt

شکل جمع:

transients

معنی transient | جمله با transient

adjective formal

زودگذر، گذرا، موقتی، ناپایدار، فانی، کوتاه‌مدت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The pain was sharp but transient.

درد شدید ولی موقتی بود.

The feeling of intense sadness proved to be transient, replaced by hope after a few days.

احساس غم شدید گذرا بود و پس‌از چند روز با امید جایگزین شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a transient electrical current

یک جریان ناپایدار برق

transient pain

درد زودگذر

transient agricultural workers

کارگران سیار کشاورزی

noun countable formal

انگلیسی آمریکایی ساکن موقت، بی‌خانمان، سرگردان (شخصی که در هر مکان به‌طور موقتی زندگی می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He lived as a transient for years before settling down.

او سال‌ها به‌صورت موقتی زندگی می‌کرد تا اینکه بالاخره ساکن شد.

Transients often struggle to find stable employment or housing.

افراد سرگردان اغلب برای یافتن شغل یا مسکن پایدار مشکل دارند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد transient

سوال‌های رایج transient

شکل جمع transient چی میشه؟

شکل جمع transient در زبان انگلیسی transients است.

ارجاع به لغت transient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transient

لغات نزدیک transient

پیشنهاد بهبود معانی