گذشتهی ساده:
enduredشکل سوم:
enduredسومشخص مفرد:
enduresپایا، دیرپا، ماندنی، پایدار، بادوام، جاودان، پاینده، ماندنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The enduring bonds of friendship between our two nations.
رشتههای دوستی پایدار که دو ملت ما را پیوند میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enduring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enduring