گذشتهی ساده:
survivedشکل سوم:
survivedسومشخص مفرد:
survivesدر قید حیات، زنده، بازمانده
The rhinoceros is one of the world's oldest surviving species.
کرگدن یکی از قدیمیترین گونههای در قید حیات جهان است.
Her estate was divided between her three surviving children.
داراییِ او بین سه فرزند بازماندهیِ او، تقسیم شد.
باقیمانده، مانده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She cherished the surviving artifacts from the ancient civilization.
او آثار باقیمانده از تمدن باستان را گرامی میداشت.
The museum displayed the surviving documents from the historical event.
در این موزه اسناد باقیمانده از این رویداد تاریخی به نمایش گذاشته شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «surviving» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surviving