شکل جمع:
survivalsابقا، بقا، پایندگی، ماندگاری، زنده ماندن، دوام
the survival of the soul after death
پایندگی روح پس از مرگ
The key to survival is adaptability.
کلید بقا سازگاری است.
Chain of survival
زنجیرهی بقا
بازمانده، آخرین نفر، پاینده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The survival of the endangered species is dependent on conservation efforts.
بازماندهی گونههای در معرض خطر به تلاشهای حفظ منابع طبیعی بستگی دارد.
These traditions are survivals from earlier times.
این سنتها بازماندهای از زمانهای پیشین هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «survival» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/survival