آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Survival

sərˈvaɪvl səˈvaɪvl

شکل جمع:

survivals

معنی survival | جمله با survival

adjective noun uncountable B2

ابقا، بقا، پایندگی، ماندگاری، زنده ماندن، دوام

the survival of the soul after death

پایندگی روح پس از مرگ

The key to survival is adaptability.

کلید بقا سازگاری است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Chain of survival

زنجیره‌ی بقا

noun countable

بازمانده، آخرین نفر، پاینده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The survival of the endangered species is dependent on conservation efforts.

بازمانده‌ی گونه‌های در معرض خطر به تلاش‌های حفظ منابع طبیعی بستگی دارد.

These traditions are survivals from earlier times.

این سنت‌ها بازمانده‌ای از زمان‌های پیشین هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد survival

  1. noun continuation
    Synonyms:
    continuance endurance durability survival-of-the-fittest natural-selection selection relic
  1. noun something that survives
  1. verb
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده survival

سوال‌های رایج survival

شکل جمع survival چی میشه؟

شکل جمع survival در زبان انگلیسی survivals است.

ارجاع به لغت survival

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «survival» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/survival

لغات نزدیک survival

پیشنهاد بهبود معانی