آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Remnant

ˈremnənt ˈremnənt

شکل جمع:

remnants

معنی remnant | جمله با remnant

noun adjective countable

باقیمانده، بقیه، اثر، بقایا (در جمع)، آثار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the remnants of the meal

ته مانده‌های خوراک

the remnants of a defeated army

بازماندگان قشون شکست‌خورده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the crumbled remnant of his father's factory

بقایای مخروبه‌ی کارخانه‌ی پدرش

I devoted the remnants of the day to writing.

بقیه‌ی روز را صرف نگارش کردم.

Her wrinkled face revealed no remnant of her former beauty.

چهره‌ی پر چین‌و‌چروک او اثری از زیبایی گذشته‌ی او را نشان نمی‌داد.

a remnant sale

حراج قسمت انتهایی توپ‌های پارچه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد remnant

سوال‌های رایج remnant

شکل جمع remnant چی میشه؟

شکل جمع remnant در زبان انگلیسی remnants است.

ارجاع به لغت remnant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «remnant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remnant

لغات نزدیک remnant

پیشنهاد بهبود معانی