امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dross

drɑːs / / drɒːs drɑːs / / drɒːs drɒs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    drosses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
کف روی سطح فلزات مذاب، مواد خارجی، تفاله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Each kilo of wheat has a quantity of dross.
- هر کیلو گندم مقداری ناژاوی (ناخالصی) دارد.
- The best students used to go to medical school, leaving us the dross.
- بهترین شاگردان به مدرسه‌ی پزشکی می‌رفتند و نخاله‌ها برای ما می‌ماندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dross

  1. noun Worthless or dangerous material that should be removed
    Synonyms:
    trash impurity waste slag scoria rubbish cinder commonplace draff dregs lees recrement refuse remains scobs garbage scum sediment sinter worthless

ارجاع به لغت dross

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dross» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dross

لغات نزدیک dross

پیشنهاد بهبود معانی