فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lees

ˈliːz liːz

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

ته‌نشست‌ها، رسوبات (مشروب) (در اثر گذر زمان یا تخمیر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The lees can be used to make a delicious sauce for cooking.

از ته‌نشست می‌توان سس خوشمزه‌ای برای پخت‌وپز درست کرد.

The winemaker carefully separated the lees from the wine.

شراب‌ساز با دقت رسوبات را از شراب جدا کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lees

  1. noun matter that settles on a bottom or collects on a surface by a natural process
    Synonyms:
    sediment deposit residue remains precipitate precipitation dregs dreg

ارجاع به لغت lees

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lees» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lees

لغات نزدیک lees

پیشنهاد بهبود معانی