با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ant

ænt ænt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ants

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
جانورشناسی مورچه، مور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The ant's tiny size made it difficult to see without a magnifying glass.
- اندازه‌ی کوچک این مورچه، دیدن آن بدون ذره‌بین را دشوار می‌کرد.
- An ant bite can be painful.
- نیش مور می‌تواند دردناک باشد.
abbreviation
آنتن (antenna)
- The ant on the old television set was broken.
- آنتن روی دستگاه تلویزیون قدیمی شکسته بود.
- The ant on the roof allowed us to watch our favorite shows.
- آنتن روی پشت‌بام به ما امکان داد نمایش‌های محبوب خودمان را تماشا کنیم.
abbreviation
متضاد (antonym)
- The ant for big is small.
- متضاد بزرگ کوچک است.
- The ant for fast is slow.
- متضاد سریع آهسته است.
abbreviation
جغرافیا جنوبگان (Ant) (Antarctica)
- Ant is the southernmost continent on Earth.
- جنوبگان جنوبی‌ترین قاره‌ی روی زمین است.
- The ice in Ant is several miles thick.
- یخ‌های جنوبگان چندین مایل ضخامت دارند.
prefix
ضد، پاد (-ant)
- The antidote quickly neutralized the poison.
- پادزهر به‌سرعت سم را خنثی کرد.
- The antifreeze prevents the car's engine from freezing in the winter.
- ضدیخ از یخ زدن موتور خودرو در زمستان جلوگیری می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ant

  1. noun Social insect living in organized colonies; characteristically the males and fertile queen have wings during breeding season; wingless sterile females are the workers
    Synonyms: emmet, pismire, amazon, termite, carpenter, insect, driver, formican, soldier, termite (white ant)

ارجاع به لغت ant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ant

لغات نزدیک ant

پیشنهاد بهبود معانی