کوبیدن، عمل خرد کردن یا آسیاب کردن، سایش، کار یکنواخت، آسیاب کردن، خرد کردن، تیز کردن، ساییدن، اذیت کردن، آسیاب شدن، سخت کار کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to grind coffee
قهوه را آسیاب کردن
to grind a coffee mill
قهوه را در دستگاه قهوهخردکنی آسیاب کردن
fresh ground-coffee
قهوهی تازهی خرد (آرد) شده
a people ground by tyranny
مردمی که زیر بار ستم خرد شده بودند
to grind a knife
چاقو را تیز کردن
Mehri grinds her teeth in her sleep.
مهری در خواب دندان قروچه میکند.
to grind for an examination
برای امتحان مثل خر درس خواندن
the daily grind of earning a living
مشقت روزانهی امرار معاش
با زحمت مداوم تولید کردن یا ارائه دادن، مثل خر کار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grind» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grind