امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pulverize

ˈpʌlvəraɪz ˈpʌlvəraɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pulverized
  • شکل سوم:

    pulverized
  • سوم‌شخص مفرد:

    pulverizes
  • وجه وصفی حال:

    pulverizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb
ساییدن، نرم کردن، پودر کردن، نرم کوبیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- to pulverize coffee beans
- خرد‌کردن دانه‌های قهوه
- buildings which were pulverized by the tornado
- ساختمان‌هایی که توسط گردباد با خاک یکسان شده بودند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pulverize

  1. verb smash by beating, crushing
    Synonyms:
    abrade atomize beat bray break up buck comminute contriturate crumble crunch crush flour fragment fragmentalize fragmentize granulate grate grind levigate micronize mill mull pestle pound powder shatter splinter triturate
  1. verb destroy
    Synonyms:
    annihilate crush decimate defeat demolish destruct dynamite flatten rub out ruin shatter smash tear down vanquish vaporize wax wreck
    Antonyms:
    build construct create

ارجاع به لغت pulverize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pulverize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pulverize

لغات نزدیک pulverize

پیشنهاد بهبود معانی