آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ خرداد ۱۴۰۳

    Wreck

    rek rek

    گذشته‌ی ساده:

    wrecked

    شکل سوم:

    wrecked

    سوم‌شخص مفرد:

    wrecks

    وجه وصفی حال:

    wrecking

    شکل جمع:

    wrecks

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای چهارم: shipwreck

    معنی wreck | جمله با wreck

    verb - intransitive verb - transitive C2

    ویران کردن، با خاک یکسان کردن، نابود کردن، تخریب کردن، خراب کردن، داغان کردن، منهدم کردن، از بین بردن

    Worry wrecked her nervous.

    نگرانی اعصاب او را خراب کرد.

    Smoking and drinking wrecked his health.

    سیگار و مشروبات الکلی سلامتی او را از بین برد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Rain wrecked our plans.

    باران نقشه‌های ما را خراب کرد.

    noun countable C2

    (وسیله‌ی نقلیه، هواپیما، کشتی و ...) لاشه، تکه‌پاره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    a car wreck

    لاشه‌ی اتومبیل

    The wrecks of the ship were scattered all over the shore.

    تکه‌پاره‌های کشتی در سرتاسر ساحل پراکنده شده بود.

    noun countable informal C2

    (فرد) پریشان، داغان

    The wreck sat slumped in the corner, lost in thought.

    فرد پریشان در گوشه‌ای نشسته بود و در فکر فرو رفته بود.

    He was a wreck after hearing the devastating news.

    او پس‌از شنیدن این خبر مخرب، داغان شد.

    noun countable uncountable

    غرق (کشتی)

    The wreck of the battleship was accidental.

    غرق شدن آن ناو جنگی تصادفی بود.

    The wreck was a haunting reminder of the dangers of the sea.

    غرق شدن کشتی یادآور خطرات دریا بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The wreck was a tragic event that left many sailors stranded at sea.

    غرق شدن کشتی یک حادثه‌ی غم‌انگیز بود که بسیاری از ملوانان را در دریا گیر انداخت.

    noun uncountable

    تخریب، ویرانی، خرابی، علیل

    The stroke left him a helpless wreck.

    سکته‌ی مغزی او را علیل کرد.

    the wreck of a great civilization

    ویرانی یک تمدن بزرگ

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wreck

    1. noun severe damage or severely damaged goods
      Synonyms:
      destruction wreckage debris ruin mess crash devastation collapse waste heap junk total ruins disruption litter pile-up smashup derelict relic junker jalopy hulk crate rear-ender fender bender shipwreck debacle
      Antonyms:
      creation
    1. verb ruin, destroy
      Synonyms:
      destroy smash damage spoil break trash vandalize sabotage devastate demolish disable impair injure undermine mangle batter cripple shatter total torpedo subvert ravage raze dilapidate mar efface decimate scuttle sink founder strand run aground crash smash up tear up mess up do in take out take apart put out of commission pile up dash wrack wrack up capsize crack up beach bash shipwreck
      Antonyms:
      create build repair

    سوال‌های رایج wreck

    گذشته‌ی ساده wreck چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده wreck در زبان انگلیسی wrecked است.

    شکل سوم wreck چی میشه؟

    شکل سوم wreck در زبان انگلیسی wrecked است.

    شکل جمع wreck چی میشه؟

    شکل جمع wreck در زبان انگلیسی wrecks است.

    وجه وصفی حال wreck چی میشه؟

    وجه وصفی حال wreck در زبان انگلیسی wrecking است.

    سوم‌شخص مفرد wreck چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد wreck در زبان انگلیسی wrecks است.

    ارجاع به لغت wreck

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wreck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wreck

    لغات نزدیک wreck

    • - wreathe
    • - wreathy
    • - wreck
    • - wreck someone’s career
    • - wreckage
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.