نابود کردن شغل کسی، به باد دادن حرفه کسی (محاوره ای تر از ruin)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His drinking problem wrecked his career.
مشکل نوشیدن الکل او، شغلش را نابود کرد.
She's afraid that getting pregnant will wreck her career.
او می ترسد که باردار شدن شغلش را به باد دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wreck someone’s career» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wreck-someones-career