با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Jalopy

dʒəˈlɑːpi dʒəˈlɒpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal
    ماشین قراضه، ابوقراضه، ماشین فرسوده و اسقاطی
    • - The jalopy had a broken windshield.
    • - شیشه‌ی جلوی ماشین قراضه شکسته بود.
    • - He spent hours restoring the jalopy.
    • - او ساعت‌ها وقت صرف تعمیر ابوقراضه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jalopy

  1. noun old, dilapidated automobile
    Synonyms: bucket of bolts, clunker, heap, junker, rattletrap, tin lizzie, wreck

ارجاع به لغت jalopy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jalopy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jalopy

لغات نزدیک jalopy

پیشنهاد بهبود معانی