ماشین قراضه، ابوقراضه، ماشین فرسوده و اسقاطی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The jalopy had a broken windshield.
شیشهی جلوی ماشین قراضه شکسته بود.
He spent hours restoring the jalopy.
او ساعتها وقت صرف تعمیر ابوقراضه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jalopy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jalopy