برجسته، ورقلمبیده، بیرونزده، برآمده، قلمبه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The protruding branch made it difficult to walk along the path.
شاخهی بیرونزده راه رفتن در مسیر را سخت میکرد.
His shirt could barely contain his protruding belly after the feast.
پیراهنش بهسختی میتوانست شکم برآمدهاش را بعداز جشن در بر بگیرد.
کلمهی «protruding» در زبان فارسی به «برجسته» یا «بیرونزده» ترجمه میشود.
واژهی «protruding» صفتی است که برای توصیف چیزی به کار میرود که از سطح یا محدودهی معمول خود بیرون زده و قابل مشاهده است. این کلمه اغلب برای اشاره به اجسام یا بخشهایی استفاده میشود که به صورت بارز و آشکار نسبت به محیط اطراف خود جلو آمدهاند. برای مثال، یک استخوان برجسته در بدن یا شاخهای که از میان برگها بیرون زده است، میتواند با این صفت توصیف شود.
از نظر معنایی، «protruding» بر ویژگی برجستگی و خارج شدن از سطح معمول تأکید دارد. این کلمه میتواند هم در زمینههای فیزیکی و مادی به کار رود، مانند اشیاء، اجسام یا بخشهایی از بدن، و هم به صورت مجازی و استعاری برای توصیف چیزهایی که خود را به نحوی بیرون میزنند یا برجسته میشوند، استفاده شود.
در معماری و طراحی، «protruding» میتواند به بخشهایی از ساختمان یا ساختار اشاره کند که نسبت به سطح کلی آن بیرون زدهاند، مانند بالکنهای برجسته یا ستونهایی که از دیوار بیرون آمدهاند. چنین ویژگیهایی علاوه بر جنبهی زیباییشناختی، ممکن است کاربردهای خاصی هم داشته باشند، مانند ایجاد سایه یا افزایش فضای قابل استفاده.
از دیدگاه زیستشناسی و آناتومی، بخشهای «protruding» بدن میتوانند نقشهای مختلفی ایفا کنند؛ مثلاً استخوانها یا زوائدی که بیرون زدهاند ممکن است به حفاظت از اعضای داخلی کمک کنند یا به حرکت و عملکرد بهتر بدن یاری رسانند. همچنین، در توصیف ویژگیهای ظاهری افراد، «protruding» معمولاً برای توصیف بینی، چانه یا گونههایی به کار میرود که نسبت به دیگر بخشها برجستهتر هستند.
در محاوره و زبان روزمره، استفاده از «protruding» نسبتاً رسمیتر است و اغلب در نوشتار یا توصیفات دقیق دیده میشود. جایگزینهای سادهتر مانند «bulging» یا «sticking out» در گفتار روزمره رایجتر هستند، اما «protruding» بار معنایی توصیفی و رسمیتری دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «protruding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/protruding