امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Transistor

trænˈzɪstər trænˈzɪstə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
ترانزیستور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a transistor circuit
- مدار ترانزیستوری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transistor

  1. noun An electronic device
    Synonyms:
    electron tube conductor junction-transistor semiconductor electronic transistor
  1. noun Radio
    Synonyms:
    portable pocket radio battery-powered radio

ارجاع به لغت transistor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transistor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transistor

لغات نزدیک transistor

پیشنهاد بهبود معانی