Portable

ˈpɔːrt̬əbl ˈpɔːtəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more portable
  • صفت عالی:

    most portable

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective C1
قابل حمل‌ونقل، سفری، سبک، ترابرپذیر، دستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun adjective
قابل حمل، قابل انتقال، سبک
- a portable radio
- رادیوی قابل‌حمل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد portable

  1. adjective easily transported
    Synonyms: carriageable, cartable, compact, convenient, conveyable, easily carried, handy, haulable, light, lightweight, manageable, movable, portative, transportable, wieldy
    Antonyms: clumsy, cumbersome

ارجاع به لغت portable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «portable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/portable

لغات نزدیک portable

پیشنهاد بهبود معانی