شکل جمع:
departuresرفتن، عزیمت (شخص)، حرکت، خروج (قطار و اتوبوس و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
What time is your departure?
عزیمت شما چه ساعتی است؟
The plane's departure was delayed for two hours.
حرکت هواپیما دو ساعت به تأخیر افتاد.
the arrival and departure schedules of all airplanes
برنامهی ورود و خروج کلیهی هواپیماها
the departure of our guests
عزیمت مهمانان ما
اخراج، خروج، جدایی (شغل)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His departure from the company came as a surprise to everyone.
اخراج او از شرکت برای همه غافلگیرکننده بود.
The CEO announced his departure.
مدیرعامل جدایی خود را اعلام کرد.
انحراف، عدول
The minister's statements represented a departure from stated government policy.
اظهارات وزیر نشانگر عدول از سیاست اعلامشدهی دولت بود.
The divergence of opinions on the project led to a heated debate.
عدول نظرها در مورد این پروژه منجر به بحثی داغ شد.
قدیمی درگذشت، وفات، رحلت
the sudden departure of my grandmother
درگذشت ناگهانی مادربزرگم
The unexpected departure of the team's star player left fans devastated.
درگذشت غیرمنتظرهی ستارهی این تیم، هواداران را داغدار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «departure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/departure