شکل جمع:
migrationsکوچ، مهاجرت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the migrations of Lor tribes
کوچهای قبایل لر
bird migration
کوچ پرندگان
They want to prevent the migration of rural inhabitants into cities.
میخواهند از مهاجرت روستانشینان به شهر جلوگیری کنند.
مهاجرت گسترده، مهاجرت انبوه، مهاجرت کلان، مهاجرت فراگیر
مهاجرت انبوه (جابهجایی گسترده و همزمان جمعیت بزرگی از افراد از منطقهای به منطقهی دیگر)
مهاجرت اختیاری (نوعی مهاجرت که در آن افراد با میل و تصمیم خود به جای دیگری نقلمکان میکنند)
کوچ اجباری، مهاجرت اجباری (نوعی از مهاجرت که در آن افراد به دلایل مختلفی مانند جنگ، نقض حقوق بشر یا بلایای طبیعی مجبور به ترک خانه و کشور خود میشوند)
مهاجرت غیرقانونی
مهاجرت داخلی
مهاجرت بینالمللی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «migration» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/migration