فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Forced Migration

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun

کوچ اجباری، مهاجرت اجباری (نوعی از مهاجرت که در آن افراد به دلایل مختلفی مانند جنگ، نقض حقوق بشر یا بلایای طبیعی مجبور به ترک خانه و کشور خود می‌شوند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Governments must address the root causes of forced migration.

دولت‌ها باید علل اصلی مهاجرت اجباری را بررسی کنند.

Forced migration often leads to a loss of cultural identity.

مهاجرت اجباری معمولاً منجر به از دست دادن هویت فرهنگی می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forced migration

  1. noun the involuntary movement of people from their home or habitual residence, often due to factors such as conflict, persecution, natural disasters, or development projects

ارجاع به لغت forced migration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forced migration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forced-migration

لغات نزدیک forced migration

پیشنهاد بهبود معانی