Forced Displacement

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
مهاجرت اجباری (نوعی از مهاجرت که در آن افراد به دلایل مختلفی مانند جنگ، نقض حقوق بشر یا بلایای طبیعی مجبور به ترک خانه و کشور خود می‌شوند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The war led to widespread forced displacement across the region.
- این جنگ به مهاجرت اجباری گسترده در سراسر منطقه منجر شد.
- Forced displacement is a humanitarian crisis affecting the lives of millions worldwide.
- مهاجرت اجباری، بحرانی است که بر زندگی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان تأثیر می‌گذارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forced displacement

  1. noun the involuntary movement of individuals or groups from their homes or places of habitual residence due to various factors, such as conflict, persecution, natural disasters, or development projects

ارجاع به لغت forced displacement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forced displacement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forced-displacement

لغات نزدیک forced displacement

پیشنهاد بهبود معانی