گذشتهی ساده:
prancedشکل سوم:
prancedسومشخص مفرد:
prancesوجه وصفی حال:
prancingخرامیدن، با نازوادا راه رفتن، با جنبوجوش حرکت کردن
Rich ladies were prancing in the hotel lobby.
خانمهای پولدار در سرسرای هتل میخرامیدند.
The actors pranced onto the stage.
بازیگران با جنبوجوش روی صحنه آمدند.
خرامیدن، جستوخیز کردن (اسب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The young colt pranced beside its mother.
کرهاسب جوان در کنار مادرش جستوخیزکنان راه میرفت.
She watched the horses prancing gracefully in the parade.
او به اسبهایی که با ظرافت در رژه میخرامیدند، نگاه میکرد.
گذشتهی ساده prance در زبان انگلیسی pranced است.
شکل سوم prance در زبان انگلیسی pranced است.
وجه وصفی حال prance در زبان انگلیسی prancing است.
سومشخص مفرد prance در زبان انگلیسی prances است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prance