خودفروشانه گام زدن، با تکبر راه رفتن، کبرفروشی، خودستایی، مغرور، (انگلیس)شیک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He took his medal and swaggered back to his seat.
مدال خود را گرفت و با سینهی سپر به صندلی خود بازگشت.
He swaggers a lot about his education.
او خیلی به تحصیلات خودش مینازد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swagger» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swagger