گذشتهی ساده:
boastedشکل سوم:
boastedسومشخص مفرد:
boastsوجه وصفی حال:
boastingخردهالماسی که برای شیشهبری بهکار رود، لاف، مباهات، بالیدن، خودستایی کردن، سخن اغراقآمیز گفتن، به رخ کشیدن، رجز خواندن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is his boast that he read the Shahnameh in a single evening.
مباهات او این است که یکشبه شاهنامه را خوانده است.
Nobody believed his boast.
هیچکس چاخان او را باور نکرد.
She always boasts about her trips.
او همیشه دربارهی سفرهای خود لاف میزند.
She boasts about her children.
او به فرزندانش میبالد.
The town boasts a new library.
شهر به کتابخانهی جدید خود مینازد.
one can boast of pearl-like words
لاف از سخن چو در توان زد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boast» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boast