امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bombast

ˈbɑːmbæst ˈbɒmbæst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کتان، جنس پنبه‌ای (مجازاً) گزافه‌گویی، سخن بزرگ یا قلنبه، مبالغه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bombast

  1. noun Pretentious, pompous speech or writing
    Synonyms: fustian, rant, grandiloquence, claptrap, magniloquence, pomposity, turgidity, altiloquence, balderdash, bluster, boasting, bombastry, braggadocio, cotton, exaggeration, gasconade, orotundity, grandiosity, pad, padded, rage, rave, rhapsody, rhetoric, rodomontade, stuff, stuffed, tumidity, tympany, blah
  2. adjective
    Synonyms: boastful, bombastic, declamatory, grandiloquent, grandiose, inflated, magniloquent, pompous, rhetorical, stilted, tumescent, tumid, turgescent, turgid, vainglorious

ارجاع به لغت bombast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bombast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bombast

لغات نزدیک bombast

پیشنهاد بهبود معانی