فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cotton

ˈkɑːtn ˈkɒtn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cottons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable B1
    گیاه‌شناسی پنبه (رشته‌های سفید که در اطراف بذر یک گیاه بلند رشد می‌کند که به ویژه در ایالات متحده، چین و آسیای جنوبی رشد می‌کند)
    • - cotton fields
    • - مزارع پنبه
    • - Do they grow cotton in Texas, too?
    • - در تگزاس هم پنبه می‌کارند؟
  • noun uncountable
    نخ یا پارچه‌ی ساخته شده از الیاف گیاه پنبه
    • - Wash white cottons in hot water.
    • - لباس‌های پنبه‌ای سفید را با آب گرم بشویید.
    • - a cotton shirt
    • - پیراهن پنبه‌ای (کتانی)
    • - reels of cotton
    • - (انگلیس) قرقره‌های نخ پنبه‌ای
  • noun uncountable
    انگلیسی آمریکایی پنبه (به شکل یک توده‌ی نرم که معمولاً برای تمیز کردن پوست استفاده می‌شود)، معادل این واژه در انگلیسی بریتانیایی cotton wool است.
  • verb - intransitive
    موافق بودن
  • verb - intransitive informal
    متوجه شدن، فهمیدن، بو بردن
    • - He, too, cottoned on and came running.
    • - او هم شستش خبردار شد و دوان‌دوان آمد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cotton

  1. noun Erect bushy mallow plant or small tree bearing bolls containing seeds with many long hairy fibers
    Synonyms: cloth, gossypium (Latin), cotton shrub, cotton fiber, cotton plant, king-cotton, chemstrand, angora, cotton-wool, oakum, raffia
  2. verb To live or act together in harmony
    Synonyms: get along, get on, harmonize
  3. verb To support slavishly every opinion or suggestion of a superior
    Synonyms: bootlick, cringe, fawn, grovel, kowtow, slaver, toady, truckle, apple-polish, brownnose, suck up

Phrasal verbs

Collocations

ارجاع به لغت cotton

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cotton» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cotton

لغات نزدیک cotton

پیشنهاد بهبود معانی