آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Get Along

معنی get along | جمله با get along

phrasal verb

خوب بودن، ساختن، تا کردن، سر کردن، کنار آمدن، جور بودن (با کسی)

I find it difficult to get along with my new coworker because we have such different personalities.

برایم سخت است که با همکار جدیدم جور شوم چون شخصیت‌های بسیار متفاوتی داریم.

My dog doesn't always get along with other dogs at the park, so I have to be careful when taking him out.

سگم همیشه با سگ‌های دیگر در پارک نمی‌سازد به همین خاطر وقتی او را بیرون می‌برم، باید مواظبش باشم.

phrasal verb

پیشرفت کردن، پیش رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The teacher implemented team-building activities to help the students get along better.

معلم فعالیت‌های تیم‌سازی را برای کمک به پیشرفت بهتر دانش‌آموزان اجرا کرد.

I hope we can all get along.

امیدوارم همه‌ی ما پیشرفت کنیم.

phrasal verb

رفتن، دور شدن

The police officer instructed the crowd to get along from the crime scene.

افسر پلیس به جمعیت دستور داد تا از محل جرم دور شوند.

It's time for you to get along from this party.

وقت آن است که از این مهمانی بروی.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد get along

  1. phrasal verb depart
    Synonyms:
    go leave go away be off move move on advance proceed move off progress push ahead march take a hike
    Antonyms:
  1. phrasal verb be compatible
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت get along

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get along» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get-along

لغات نزدیک get along

پیشنهاد بهبود معانی