آخرین به‌روزرسانی:

دادنامه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / daadnaame /

حقوق (written) verdict

حکم کتبی دادگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

دادنامه‌ی نهایی به نفع متهم بود.

The final verdict was in favor of the defendant.

دادنامه‌ی منصفانه

fair verdict

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دادنامه

  1. مترادف:
    حکم دادخواست

ارجاع به لغت دادنامه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دادنامه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دادنامه

لغات نزدیک دادنامه

پیشنهاد بهبود معانی