آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Suffer

ˈsʌfər ˈsʌfə

گذشته‌ی ساده:

suffered

شکل سوم:

suffered

سوم‌شخص مفرد:

suffers

وجه وصفی حال:

suffering

معنی suffer | جمله با suffer

verb - intransitive B1

رنج کشیدن، درد کشیدن، عذاب کشیدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

مشاهده

People often suffer silently because they don’t want to worry others.

مردم اغلب در سکوت رنج می‌کشند چون نمی‌خواهند دیگران را نگران کنند.

Many patients suffer from severe headaches every day.

بسیاری از بیماران هر روز از سردردهای شدید رنج می‌برند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Those who disobey shall suffer.

آنانکه نافرمانی کنند تنبیه خواهند شد.

martyrs who suffered for Christ's sake

شهدایی که به‌دلیل عیسی شکنجه کشیدند

plants that cannot suffer a cold winter

گیاهانی که تاب تحمل زمستان سرد را ندارند

He suffers from heart disabilities.

او دچار نارسایی‌های قلبی است.

verb - intransitive verb - transitive B2

متحمل شدن، دچار شدن، رنج بردن، تحمل کردن، آسیب دیدن، لطمه دیدن، ضربه خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The company suffered great losses.

شرکت متحمل زیان‌های فراوان شد.

His reputation suffered after the scandal became public.

پس‌از علنی شدن رسوایی، اعتبارش لطمه دید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They could not suffer opposition.

آن‌ها تحمل مخالفت را نداشتند.

to suffer hardship

سختی کشیدن

to suffer hunger

گرسنگی کشیدن

to suffer from poverty

از فقر رنج بردن

to suffer the slings and arrows of an outrageous fortune

(شکسپیر) از فلاخن‌ها و پیکان‌های سرنوشت غدار رنج بردن

the goods that have suffered damage

کالاهایی که صدمه دیده‌اند

to suffer a sea change

دستخوش دگرگونی بزرگ شدن

He suffered his beard to grow.

او گذاشت ریشش بلند شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد suffer

  1. verb be in pain
    Synonyms:
    hurt ache pain sicken smart ail experience undergo get go through feel wretched complain of grieve languish deteriorate endure agonize droop flag fall off be affected have a bad time be wounded be impaired be handicapped be at disadvantage writhe be convulsed be racked brave

لغات هم‌خانواده suffer

  • verb - transitive
    suffer

سوال‌های رایج suffer

گذشته‌ی ساده suffer چی میشه؟

گذشته‌ی ساده suffer در زبان انگلیسی suffered است.

شکل سوم suffer چی میشه؟

شکل سوم suffer در زبان انگلیسی suffered است.

وجه وصفی حال suffer چی میشه؟

وجه وصفی حال suffer در زبان انگلیسی suffering است.

سوم‌شخص مفرد suffer چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد suffer در زبان انگلیسی suffers است.

ارجاع به لغت suffer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suffer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/suffer

لغات نزدیک suffer

پیشنهاد بهبود معانی