گذشتهی ساده:
permittedشکل سوم:
permittedسومشخص مفرد:
permitsوجه وصفی حال:
permittingشکل جمع:
permitsاجازه دادن، مجاز کردن، روا کردن، ندیده گرفتن
Smoking is not permitted.
سیگار کشیدن ممنوع است.
Please permit her to speak.
لطفاَ بگذار حرفش را بزند.
They did not permit me.
به من اجازه ندادند.
Parking is permitted only on Sundays.
توقف (اتومبیل) فقط در روزهای یکشنبه مجاز است.
She went to the prime minister's house but she was not permitted inside.
به خانهی نخستوزیر رفت؛ ولی او را راه ندادند.
His work does not permit him to go on vacation.
کارش به او مجال رفتن به مرخصی را نمیدهد.
This window permits more light to enter the room.
این پنجره ورود نور بیشتری به اتاق را ممکن میکند.
The balcony permits a better view of Damavand.
این بالکن منظرهی بهتری از دماوند را میسر میکند.
to permit the demonstrators to march in the street
به تظاهرکنندگان اجازهی تظاهرات در خیابان را دادن
اجازه دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Weather permitting we will go to a picnic tomorrow.
اگر هوا خوب باشد فردا پیکنیک خواهیم رفت.
پروانه، جواز، اجازه
a building permit
اجازهی ساختمان
a residency permit
پروانهی اقامت
a fishing permit
جواز صید ماهی
I have their permit to proceed.
از آنها اجازه دارم که ادامه بدهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «permit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/permit