فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Concession

kənˈseʃn kənˈseʃn

شکل جمع:

concessions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C2

اعطا ، امتیاز، امتیاز انحصاری، امتیازنامه، (کانادا) اعطای زمین (از سوی دولت به شهرداری محل)، دکه، رستوران کوچک (در ورزشگاه و غیره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

He received an oil concession from the government of that time.

او امتیاز نفت را از دولت آن زمان دریافت کرد.

a concession stand in a movie house.

دکه‌ی تنقلات در سینما.

noun

زمین یا اجازه‌ی بهره‌گیری (و غیره) که از طریق امتیازنامه به‌دست آید، (درمورد ادعا یا خواسته یا مذاکرات و غیره) تخفیف، گذشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Ending the war was worth any concession?

پایان دادن به جنگ ارزش هرگونه گذشتی را داشت.

noun

تصدیق، اعتراف، اذعان، پذیرش (استدلال یا حق و غیره)

His action was a concession of defeat?

عمل او به منزله‌ی اعتراف به شکست بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد concession

  1. noun yielding, adjustment
    Synonyms:
    permission allowance admission compromise surrender acknowledgment assent grant confession permit authorization trade-off deal privilege indulgence giving in warrant boon buyback rollback sellout copout giveback
    Antonyms:
    denial refusal disagreement protest fighting difference repudiation disputation

ارجاع به لغت concession

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «concession» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/concession

لغات نزدیک concession

پیشنهاد بهبود معانی