شکل جمع:
concessionsاعطا ، امتیاز، امتیاز انحصاری، امتیازنامه، (کانادا) اعطای زمین (از سوی دولت به شهرداری محل)، دکه، رستوران کوچک (در ورزشگاه و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
He received an oil concession from the government of that time.
او امتیاز نفت را از دولت آن زمان دریافت کرد.
a concession stand in a movie house.
دکهی تنقلات در سینما.
زمین یا اجازهی بهرهگیری (و غیره) که از طریق امتیازنامه بهدست آید، (درمورد ادعا یا خواسته یا مذاکرات و غیره) تخفیف، گذشت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ending the war was worth any concession?
پایان دادن به جنگ ارزش هرگونه گذشتی را داشت.
تصدیق، اعتراف، اذعان، پذیرش (استدلال یا حق و غیره)
His action was a concession of defeat?
عمل او به منزلهی اعتراف به شکست بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «concession» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/concession