امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Repudiation

rəˌpjuːdiˈeɪʃn̩ rɪˌpjuːdɪˈeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
انکار، تکذیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The repudiation of his previous statements led to a loss of trust among his supporters.
- انکار اظهارات قبلی باعث از بین رفتن اعتماد در میان هوادارانش شد.
- The athlete's repudiation of the doping allegations was met with skepticism by the sports community.
- تکذیب ادعای دوپینگ این ورزشکار با شک و تردید جامعه‌ی ورزش مواجه شد.
noun uncountable formal
رد
- The repudiation of his revolutionary idea left him feeling defeated and discouraged.
- رد ایده‌ی انقلابی او باعث شد او احساس شکست و دلسردی کند.
- Her repudiation of his marriage proposal was a blow to his ego.
- رد پیشنهاد ازدواج او ضربه‌ای به عزت نفس او بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repudiation

  1. noun The exposure of falseness or pretensions
    Synonyms:
    denial disavowal renunciation abrogation abjuration disaffirmance disaffirmation debunking cancellation rejection disclaimer disclamation disowning
  1. verb
    Synonyms:
    abjure abrogate deny disaffirm disavow disclaim repudiate

ارجاع به لغت repudiation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repudiation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repudiation

لغات نزدیک repudiation

پیشنهاد بهبود معانی