امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Renunciation

rɪˌnʌnsiˈeɪʃn rɪˌnʌnsiˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    renunciations

معنی و نمونه‌جمله

noun
چشم‌پوشی، ترک، کناره‌گیری، قطع علاقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a nun's renunciation of worldly wealth
- ترک مال دنیا توسط یک راهبه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد renunciation

  1. noun abandonment, rejection
    Synonyms:
    abdication abjuration abnegation abstention cancellation denial disavowal disclaimer eschewal eschewing forbearing forswearing giving up rebuff refusal relinquishment remission renouncement repeal repudiation resignation sacrifice self-abnegation self-denial self-sacrifice spurning surrender veto waiver yielding
    Antonyms:
    allowance approval condonement

ارجاع به لغت renunciation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «renunciation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/renunciation

لغات نزدیک renunciation

پیشنهاد بهبود معانی