شکل جمع:
resignationsاستعفا، کنارهگیری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
She announced her resignation during the team meeting.
او در جلسهی تیم استعفای خود را اعلام کرد.
His resignation surprised everyone in the office.
کنارهگیری او تمامی اعضای اداره را به شگفتی واداشت.
He submitted his resignation after months of contemplation.
او پساز ماهها تأمل استعفای خود را ارائه کرد.
استیصال، ناچاری، عدم رضایت قلبی، بالاجبار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
With resignation, she handed over the keys.
او کلیدها را بالاجبار تحویل داد.
Farshad signed the contract with resignation.
فرشاد ازروی استیصال قرارداد را امضا کرد.
She accepted the news with resignation, knowing there was no way to change it.
او ازسر ناچاری این خبر را پذیرفت، زیرا میدانست که راهی برای تغییر آن وجود ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «resignation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resignation