آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
    آخرین به‌روزرسانی:

    Deference

    ˈdefrəns ˈdefrəns

    معنی deference | جمله با deference

    noun

    تن‌دردهی، تسلیم، تمکین، احترام(گذاری)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    She treats her parents with deference.

    او نسبت به والدین خود با احترام رفتار می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد deference

    1. noun obedience, compliance
      Synonyms:
      obedience compliance submission yielding acquiescence docility complaisance obeisance capitulation condescension
      Antonyms:
      disobedience noncompliance impoliteness
    1. noun attention, homage
      Synonyms:
      respect regard consideration courtesy politeness honor esteem acclaim thoughtfulness civility reverence obeisance veneration
      Antonyms:
      disregard ignorance dishonor

    Collocations

    in deference to somebody

    به خاطر حرمت کسی، به ملاحظه‌ی کسی

    ارجاع به لغت deference

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «deference» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deference

    لغات نزدیک deference

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    nonstop nonsignificant nook nope not bad nothing nothing much now nowadays nursery school nutritional obesity oblivion oddly enough odysseus شام سیگار برگ سیگار سیم‌خاردار شق کردن شطرنجی شلنگ بیضی شهرک شیراز ضربدر ضعیف طعمه طلسم طول