امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Submission

səbˈmɪʃn səbˈmɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    submissions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
مطیع، تابع، تسلیم، واگذاری، تفویض، فرمانبرداری، اطاعت، اظهار اطاعت، انقیاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- submission to the will of God
- گردن نهادن به اراده‌ی خداوند
- ...what remedy but surrender and submission?
- ...غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای؟
- the submission of articles for publication in a magazine
- دادن مقاله برای چاپ در مجله
- the submission of proposals
- ارائه پیشنهادات
- this year's submissions for the literary prize
- آثار ارسالی امسال برای (شرکت در) جایزه‌ی ادبی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد submission

  1. noun compliance
    Synonyms:
    acquiescence appeasement assent backing down bowing capitulation cringing defeatism deference docility giving in humbleness humility malleability meekness nonresistance obedience passivism passivity pliabilty prostration recreancy resignation servility subjection submissiveness submitting surrender tractability unassertiveness yielding
    Antonyms:
    fight resistance

لغات هم‌خانواده submission

ارجاع به لغت submission

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «submission» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/submission

لغات نزدیک submission

پیشنهاد بهبود معانی