فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Subjection

səbˈdʒekʃn səbˈdʒekʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
فرمانبرداری، اطاعت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
سرکوبی، منکوب‌سازی، مطیع‌سازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subjection

  1. noun the act of conquering
    Synonyms:
    conquest conquering subjugation subordination dependence bondage servitude colonialism servility subservience

ارجاع به لغت subjection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subjection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subjection

لغات نزدیک subjection

پیشنهاد بهبود معانی