آخرین به‌روزرسانی:

توهم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

درک نادرست و غیرواقعی

فونتیک فارسی

tavahhom
اسم

imagination, misgiving, groundless fear, illusion, baseless fear, dream, delusion, fancy, hallucination, suspicion, phantom

مست‌ها گاهی دچار توهم می‌شوند.

Drunks sometimes hallucinate.

روان‌گسیختگی می‌تواند باعث توهم و هذیان شود.

Schizophrenia can cause illusions and delusions.

آشفته، رنجیده

فونتیک فارسی

tooham
صفت

عامیانه downcast, sad, unhappy, dumpish, dejected

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او ساعت‌ها است که به‌دلیل مردود شدن در امتحان، توهم است.

He is sad for hours about having failed the exam.

از اینکه تو را توهم ببینم، متنفرم.

I hate to see you unhappy.

در هم گره‌خورده

فونتیک فارسی

tooham
قید

compacted, entangled

مشکل توهم شد و راه‌حل مشخصی جلوی چشم نبود.

The problem became entangled, with no clear solution in sight.

سیم‌ها توهم پیچیده بود و باعث قطعی برق در کل محله شد.

The wires were entangled, causing a power outage in the entire neighborhood.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توهم

  1. مترادف:
    پندار خیال زعم ظن گمان وهم
    متضاد:
    یقین

ارجاع به لغت توهم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توهم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توهم

لغات نزدیک توهم

پیشنهاد بهبود معانی