فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Servility

sɜːrˈvɪlɪti sɜːˈvɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    نوکرمآبی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد servility

  1. noun A state of subjugation to an owner or master
    Synonyms: bondage, enslavement, helotry, serfdom, servileness, servitude, obsequiousness, slavery, thrall, thralldom, villeinage, yoke, sycophantism, subservience

لغات هم‌خانواده servility

ارجاع به لغت servility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «servility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/servility

لغات نزدیک servility

پیشنهاد بهبود معانی